" بسم الله الرحمن الرحیم "
ابعاد شناخت ربای جاهلی
غلام رضامصباحی مقدم*
خلیل اله احمدوند**
چکیده
با ورود نظام سرمایه داری و صنعت بانکداری مبتنی بر بهره، به حوزه اقتصادی کشورهای اسلامی،دانشمندان مسلمان برای ایجاد سازگاری بین این نظام و حکم حرمت ربا، نظریه های مختلفی برای محدودکردن قلمرو حرمت ربا، ارائه داده اند، و برای اثبات نظریه خود ادلهای آوردهاند، یکی از مهمترین استدلالهایی که طراحان این نظریهها به آن تمسّک کردهاند ادعای اختصاص حرمت ربا، به ربای رائج در عصر جاهلی و زمان نزول وحی است و هر کدام تصویر خاصی ازربای متداول در آن زمان ارائه دادهاند و حکم حرمت ربا را به آن اختصاص دادهاند.
نظریه پردازان ربا و بهره معتقدند، همه آیات ربا ناظر به ربای رایج در عصر تشریع (ربای جاهلی )است، چرا که این آیات با مفروض گرفتن تعریف ربا، به بیان احکام و عواقب دنیوی و اخروی آن پرداختهاند، بنابراین هر نوع اظهار نظر پیرامون آیات ربا متوقف بر شناخت دقیق و صحیح از ربای جاهلی است.
این تحقیق که از جهت منابع، کتابخانهای و از جهت روش تحقیق، تحلیلی و توصیفی است، با مراجعه به متون تاریخی، تفسیری، روایی و فقهی، و با تجزیه و تحلیلی محتوایی به دنبال پژوهش از ماهیت ربای جاهلی است و فرضیه تحقیق این است که: « ربای جاهلی از جهت حقوقی گاهی در افزایش مبلغ بدهی در قبال تمدید سررسید بدهی و گاهی گرفتن زیاده برای اعطای قرض بود، از جهت کاربرد نیز گاهی برای قرضهای مصرفی وگاهی برای قرضهای سرمایهگذاری بود و از جهت نرخ، از نرخ بهره کم شروع میشد و در مواردی به صددرصد (دوبرابر کردن اصل سرمایه و بدهی) میرسید»رب.رباخواری درعصر جاهلی وهمزمان بانزول وحی،به شیوه های مختلف بین اعراب متداول بوده که شناسائی این شیوه هادرتفسیر آیات وروایات مربوط به رباودرنتیجه برای استنباط احکام شرعی ازآنها بسیار ضرورت دارد.
واژگان کلیدی: ، قرض، قرض مصرفی و سرمایهگذاری، ربای جاهلی.نرخ
*استادیار دانشگاه امام صادق(ع)
**دانشجوی دکتری دانشگاه امام صادق(ع)
مقدمه:
یکی ازآداب ناپسندرائج درعصرجاهلی وهمزمان بانزول وحی دربین اعراب، رباخواری بوده است.صاحبان ثروت باقرض دادن اموال خود به شیوه های مختلف به ربا خواری اقدام می کردند.هرگونه تفسیریاتأویل آیات وروایات مربوط به ربا بدون شناخت ابعاد ماهیت ربای جاهلی ممکن نیست،زیرا ربا بعنوان موضوع این آیات ازحقایق شرعیه نیست که خود شریعت آن را تعریف کند،بلکه ازحقایق عرفی است که برگفته ازفهم عرف می باشد پس قبل ازرجوع به آیات باید حقیقت ربای متداول در عصرنزول آنها معلوم گردد. این مقاله با استفاده ازمنابع کتابخانه ای به روش تحلیلی وتوصیفی بامراجعه به متون تاریخی،تفسیری،روائی وفقهی، باتجزیه و تحلیل محتوائی آنها، به دنبال پژوهش ازماهیت ربای جاهلی است.در این مقاله ربای جاهلی از سه منظر مورد تحقیق قرار گرفته است: ازجهت حقوقی، ربای جاهلی گاهی برای افزایش مبلغ بدهی درقبال تمدید سررسید بدهی در قرض یا دربیع،بوده، وگاهی برای اعطای قرض بوده،وگاهی درضمن معامله بوده است.ازجهت کاربرد،ربای جاهلی، گاهی برای قرض های مصرفی وگاهی برای قرض های سرمایه گذاری وتولیدی بوده.وازجهت نرخ،میزان نرخ ربای جاهلی ازمقدار کم شروع می شده و درمواردی به پنجاه درصد،وگاهی به صددرصد(دوبرابرکردن اصل سرمایه وبدهی)وگاهی به چند برابراصل بدهی می رسیده.
یافته های تحقیق عبارت ازشیوه های رائج رباخواری وابعاد مختلف ربا دردوران جاهلی وعصر نزول وحی،می باشد.انجام این تحقیق دربررسی ونقد نظریه های طرح شده درقرن اخیربه منظور محدود کردن قلمروحرمت رباوایجاد سازگاری بین صتعت بانکداری مبتنی بربهره ی نظام سرمایه داری غرب،وحکم حرمت وممنوعیت ربا دراسلام ضروری وکارائی قابل توجهی دارد.ونیز می تواند فضای پژوهشی مناسبی برای تفسیر آیات وروایات مربوط به ربا را فراهم کند تادرنتیجه فقهاء بادرک عمیقی ازواقعیات جامعه عصرنزول وحی،احکام شرعی ازآنها استنباط کنند.
ادبیات تحقیق:
درحوزه شناخت ابعادربای جاهلی وشیوه های مرسوم رباخواری درجاهلیت، تحقیقاتی انجام شده که هرکدام زاویه خاصی ازآنها راروشن کرده اند.ولی هیچکدام جامع وکامل نیستند.
سیدمحمدبجنوردی،درمقاله مبحث ربا،پائیز1379فصلنامه متین شماره8،ربای متداول درعربستان جاهلی رانوع خاصی اززیاده خواهی درقرض بابهره معین وازپیش تعیین شده می داند به نظر ایشان ربای جاهلی هم برای اعطای قرض وهم برای تمدیدسررسید بدهی بوده است،بنظر علمای شیعه ربای جاهلی زیاده گرفتن درقراردادقرض بوده اعم ازاینکه درازای تمدید وتأخیرمدت بازپرداخت بدهی باشد ویادرابتدای قرض شرط شده باشد.اما بنظر علمای اهل سنت ربای جاهلی فقط برای تمدید سررسید پرداخت بدهی بوده است.
رفیق یونس المصری درکتاب:الجامع فی اصول الربا،(1412ه)می گوید اولین کسانی که درجاهلیت اقدام به رباخواری کردند یهودیان شهر طائف ومدینه ومسیحیان نجران وبعدآنهامسلمانان قبیله بنی ثقیف وبنی مغیره درمکه بودند.ایشان ربای جاهلی رادرقرض درهم ودینار می داند که گاهی یک جا درانتهای قرارداد، هنگام پرداخت اصل بدهی وگاهی قسطی به صورت ماهیانه پرداخت می شده است.بنظر اوربادربیع هم درآن زمان رواج داشته است که البته ربا درقرض یادرابتداء، ویا درازای تمدیدسررسیدبدهی شرط می شده،امادربیع فقط هنگام تأخیرپرداخت ثمن، شرط می شده.
رشید محمد رضا درکتاب تفسیر المنارج 3،بی تا،ربای رائج درجاهلیت را ربای نسیه یعنی ربا برای تأخیرمدت پرداخت بدهی،می داند. به نحوی که براثر تکرارتمدیدمدت پرداخت، ربا چندین برابر اصل بدهی می شود.به نظر ایشان تنها ربایی که درقرآن تحریم شده ربای مضاعف است.
(ربایی که نرخ بهره درآن صددرصدویا چند برابراصل بدهی باشد)اماربا با نرخ بهره کم درقرآن تحریم نشده. ونیز ربادرقرض سرمایه ای را حرام نمی داند، او می گوید رباتولیدی وتجاری هم به حال قرض دهنده وهم به حال قرض گیرنده مفید است.
محمد رامزعبدالفتاح العزیزی در کتاب :تحریم الربا فی الاسلام(1424ه) خاستگاه ربای جاهلی را شهر مکه می داند ایشان به دلایلی شهرمکه را ازمراکز بسیار مهم تجاری وبازرگانی آن زمان می داند:یکی به خاطر اینکه هرساله محل اجتماع حجاج بیت الله الحرام بوده.ونیز به خاطر موقعیت جغرافیایی ویژه ای که داشته.وبه خاطرامنیتی که درآنجا وجود داشته است.او می گوید مردم مکه از قرض ربوی وکاربرد آن درتجارت، ثروت زیادی جمع کرده بودند. اهل مکه نه تنها ازاهل مکه بلکه ازاهالی شهرهای دیگری مثل طائف قرض ربوی سرمایه ای می گرفتند تا باآن در کاروان ها ی تجاری شرکت کنند. ایشان هشت صورت از ربای متداول جاهلی را توضیح می دهد.
در تحقیقات انجام شده درشناخت ابعاد ربای جاهلی:اولا: موضوع به طور جامع وفراگیرمورد بررسی قرار نگرفته بلکه هرکدام گوشه ای ازآن راموردبحث قرارداده اند.ثانیا:دراین تحقیقات رابطه حقوقی ربادهنده ورباگیرنده مشخص نشده ونیزمیزان نرخ بهره درانواع ربای جاهلی روشن نشده. بلکه صرفا به گزارش دادن بعضی ازمصادیق آن اکتفاء شده است.وثالثا درآنها قلمروتأثیرگذاری ومبنا سازی شناخت ربای جاهلی نسبت به تحقیقات بعدی مورد توجه قرار نگرفته است.اما دراین تحقیق ضمن شناسایی فراگیر ودقیق تمامی مصادیق ربای متداول دوره جاهلی وعصرنزول وحی،رابطه حقوقی آن ومیزان نرخ بهره انواع رباها،وموارد مصرف قرض ها دریک طرح نو سازماندهی شده است، به طوری که محققین به آسانی می توانند از اطلاعات داده شده، درتفسیر آیات وروایات واستنباط احکام شرعی ازآنها استفاده کنند.
دراین تحقیق ربای جاهلی از سه منظر مورد بحث وبررسی قرارگرفته است:
1-از منظر رابطه حقوقی:
دراین بخش ازمقاله نشان داده شده قرض دهنده براساس چه قراردادی از قرض گیرنده ربا دریافت می کرده.باتوجه به مطالعات صورت گرفته،ربای جاهلی گاهی برای اعطای قرض بوده است به این صورت که صاحب سرمایه به شرطی سرمایه اش را دراختیار قرض گیرند قرار می داده که هنگام باز پرداخت اصل بدهی، درصدی هم ربا وزیاده به او پرداخت کند.(قرض مشروط به رباابتداء)و گاهی ربا برای تمدید سررسید بدهی بوده است.به این صورت که ابتداء سرمایه، یاهرچیز دیگر، درقالب قرض الحسنه دراختیار قرض گیرنده قرارمی گرفته،اما هنگام پرداخت بدهی ،اگر نمی توانسته بدهی خود رابدهددرقبال مهلتی که از قرض دهنده می گرفته مقداری به عنوان ربا بر اصل بدهی اضافه می کرده،وگاهی این کار چندبار تکرار می شده به نحوی که ربا چندین برابر اصل بدهی می شده وتمام زندگی اورا فرامی گرفته.
1-1: ربا برای تمدید سررسید بازپرداخت قرض
دراین نوع رباخواری رابطه حقوقی بین ربادهنده ورباگیرنده، قرارداد قرض است که قرض گیرنده ابتداء متعهد می شود اصل بدهی، را بعد از مدت قرارداد به قرض دهنده بپردازد. امادرهنگام بازپرداخت بدهی، بخاطراین که نمی تواند بدهی خود رابپردازد درمقابل تقاضای تمدیدسررسید، مقداری بربدهی می افزوده.ویا قرض گیرنده هنگام سررسید، به بدهکار مراجعه می کرد وبه او می گفت:آیا قرض منو پرداخت می کنی یا بر مقدار آن اضافه کنم ومدت را تمدید کنم؟آنگاه اگه بدهکار نمی توانست بدهی را پرداخت کند، شرط او را قبول می کرد.بعضی وقتها این کار چند بارتکرار می شد تا ربا چندبرابر اصل بدهی می شده. برخی از دانشمندان، مثل رشیدرضا ، ربای رائج و متداول در عصر جاهلی را منحصر در این نوع میدانند.
خود این رابطه حقوقی، به صورت های مختلف متداول بوده است.گاهی درمقابل تمدید مدت بدهی درقرارداد قرض، اجرا می شده.گاهی درمقابل تمدید مدت پرداخت ثمن، درمعامله نسیه رباداده می شده.وگاهی درمقابل تمدیدمدت تحویل جنس درمعامله سلف، تقاضای ربا می شده.
1-1-1 ربا برای تمدیدسررسید بدهی ناشی ازقرض:
دراین نوع رباخواری، ابتداء شخصی مالی را به صورت قرض دراختیار دیگری قرار می داده که پس از مدت معینی عوض آن را به او برگرداند، اما هنگام بازپرداخت بدهی، توان دادن اصل بدهی را نداشته، به همین جهت ازقرض دهنده تقاضای تمدید مدت بدهی را می کرده،اوهم درمقابل تمدید مدت،مقداری براصل بدهی اضافه می کرده،که پس از فرارسیدن مدت دوم قرض گیرنده هم بایداصل بدهی رامی داده، هم مقدار اضافه را.
شیخ طوسی از فقها و مفسرین شیعه در تفسیر آیه 161 سوره نساء میفرماید: «یهودیان ربا میگرفتند یعنی اضافه بر اصل مال خود، به ازای تأخیر طلب به زمان بعد، ربا دریافت میکردند.»
( طوسی، 1409ه-ق،ج3، ص 388). ( طبرسی، 1403 هـ.ق، صص 182-181).
رشید رضا میگوید: «مراد از تحریم آیات ربا، آن ربایی بوده که در جاهلیت معروف بوده و به آن صورت بود که شخصی از دیگری قرض مدت دار طلب داشته، وقتی زمان بازپرداخت قرض میرسیده قرض دهنده برای گرفتن مالش، به قرض گیرنده مراجعه میکرده، اگر قرض گیرنده نمیتوانسته قرض را پرداخت کند، تقاضای استمهال میکرده و در عوض، مقداری را بعنوان ربا بر اصل بدهی میافزوده، و آنقدر این کار تکرار میشده تا ربا چند برابر بدهی میشده، آیات قرآن فقط این نوع ربا را حرام کردهاند و غیر آن را حرام نکرده اند» (رشیدرضا،بی تا، صص114-113).
رشیدرضا در کتاب «الربا و المعاملات فی الاسلام»نیز گفته: «ربایی که در جاهلیت رواج داشته عبارت بوده از اینکه در مقابل تمدید مهلت پرداخت، بر مبلغ بدهی میافزودند که همان ربای نسیه میباشد. و در جاهلیت تقاضای ربا برای تمدید مهلت بوده،نه برای اصل قرض، و لذا ربا در قرضهایی که در آنها سود در اول قرارداد، شرط میشود اشکالی ندارد.» (رشید رضا،1406ه-ق، ص137).
آلوسی (الآلوسی،1405 هـ.ق، ج4، ص55)، ابن کثیر(ابن کثیر، 1412 هـ، ص84) و سنهوری(السنهوری، ص223) هم با تعبیرات مختلف، ربای جاهلی را همینطور تعریف کردهاند.
عطاء میگوید: افراد بنی ثقیف از بنی مغیره در دوران جاهلیت طلب داشتند، وقتی زمان پرداخت دینشان میرسید بنی مغیره میگفتند ما مقداری بر طلبتان اضافه میکنیم مهلت پرداخت آن را تأخیر اندازید،تا اینکه آیه شریفه:ربای چندبرابرنخورید.نازل شد.(طبری ،1412-ق،ص204)
فخر رازی این نوع رباخواری را اصطلاح دیگری از ربای نسیه میداند و میگوید:«ربای نسیه اصطلاح دیگری است برای ربای جاهلی،وآن غیر ازربای نسیه ای است که ربای معاملی بوده،ربای نسیه غیرمعاملی درزمان جاهلیت مشهورومتعارف بوده است...» (فخر رازی،1379ش ص93).
ابن قیم ربا را به دو نوع جلی و خفی تقسیم کرده، ابن قیم ربای جلی را به ربای نسیئه تفسیر کرده و گفته: « ربای نسیئه همان ربایی است که در دوران جاهلیت مرسوم بوده، بدینصورت که زمان بازپرداخت بدهی را تأخیرمی انداختند و در عوض بر مقدار بدهی می افزودند و این کار چند بار تکرار میشد تا اینکه ربا چند برابر اصل بدهی میگردید، و یک بدهی صد واحدی به هزاران واحد افزایش پیدا میکرد. (ابن قیم،1417ه-ق، ص99).
ابن رشد هم از کسانی است که ربای جاهلی را منحصر به ربای تمدید مهلت بازپرداخت بدهی میداند و میگوید: « ربای جاهلی دردیون بوده،به این صورت که کسی بردیگری طلبی داشته،وقتی که سررسید آن می رسیده طلبکار به بدهکار می گفته آیا بدهی را پرداخت می کنی یا برآن اضافه می کنی؟ اگرپرداخت می کرد می گرفت،اگرپرداخت نمی کرد مقداری بربدهی اضافه می کردومهلت بیشتری به او می داد، وبخاطر همین کار به عرب آن زمان ربا خوار گفته می شد، تا اینکه آیات تحریم ربا نازل شد. » (ابن رشد، 1408 هـ.ق،ص8)
1-1-2 ربابرای تمدید سررسیدبدهی ناشی ازبیع نسیه:
رباخواری در عصر جاهلی ازنظرحقوقی اختصاص به قرض نداشته، بلکه در بیع هم رائج بوده، بدین صورت که شخصی اجناسی را نسیه به دیگری میفروخته و بعد از فرارسیدن زمان پرداخت قیمت، اگر خریدار توانایی پرداخت قیمت را نداشته، فروشنده مدت پرداخت بدهی را تمدید میکرده، در مقابل قیمت را دو برابر یا چند برابر میکرده این نوع ربا به ربای بیع شهرت داشته است.
طبری در تفسیر جامع البیان نقل می کند یکی از شیوه های رباخواری، بیع نسیه بوده، ایشان می گوید: «« ربای جاهلی این بوده که کسی به دیگری چیزی به صورت نسیه می فروخت، زمانی که سررسید پرداخت پول می رسیدواوتوان پرداخت پول رانداشته، فروشنده مقداری بربدهی او می افزوده وبه او مهلت بیشتری می داد» (الطبری،1412ه-ق، ص67) این مطلب را سیوطی در «درالمنثور» (سیوطی، 1404 هـ.ق، ص365) و ابن حجر در «فتح الباری» (ابن حجر،بی تا، ص17) هم نوشته اند.
قتاده از راویان و مفسرین تابعین هم، همین شیوه رباخواری عصر جاهلیت را نقل کرده (الطبری،1412ه-ق، ص8).مجاهد نیز همین رانقل کرده (همان، ص204 و قرطبی،بی تا، ص202)
1-1-3 ربا برای تمدید مدت بدهی ناشی ازبیع سلف:
یکی از راه های متداول رباخواری در عصر جاهلی، ربا در بیع سلف بوده است به این صورت که شخصی محصول کشاورزی و زراعت و باغبانی، کشاورزان را پیش خرید میکرده که هنگام سررسید محصول، آنرا تحویل گیرد. اما در آن هنگام، محصول کشاورزی فروشنده کمتر از مقداری بوده که پول گرفته و متعهد شده به خریدار بدهد، آنگاه با هم توافق می کردند که تا سال آینده پول در نزد کشاورز باقی بماند و در مقابل، چند برابر محصول، به خریدار بدهد.
فخر رازی نقل میکند: « عباس بن عبدالمطلب و عثمان بن عفان از مردم خرماپیش خرید می کردند هنگام تحویل گرفتن خرما، مردم به آنها می گفتند مقداری از خرما را امسال بگیر و باقی مانده را سال بعد به شمامی دهم، در مقابل، چند برابر به شما می دهم، که خبر به پیامبر اکرم (ص) رسید پیامبر آنها را از این کار نهی کرد، آنها هم قبول کردند واصل سرمایه اشان را از مردم گرفتند بدون زیادی». (فخر رازی،1415ه-ق، ص106)
علی بن محمد الخازن از مفسرین شافعی مذهب هم همین مطلب را درباره عباسبن عبدالمطلب و عثمان با اندکی تفاوت نقل کرده است بنابر این نقل، وقتی سررسید تحویل خرما به عباس وعثمان می رسید. فروشنده به آنها می گفت اگر شما حقتان را امسال از ما بگیرید چیزی برای خودم و خانوادهام باقی نمیماند، آیا برای شما امکان دارد نصف خرما را امسال بگیرید و نصف دیگر را سال بعد،در مقابل، مقدار آن را اضافه و چند برابر میکنیم، عباس وعثمان هم قبول میکردند و سال بعد علاوه بر اصل طلب، مقدار زیادی هم از آنها مطالبه میکردند.این خبر به پیامبر(ص)رسید،پیامبرآنها ازآن کار نهی کرد. :(الخازن،بی تا، ص204 و النیشابوری، 1983 م، ص59)
1-1-4 ربا برای تمدیدسررسید بدهی درسایرموارد:
روش دیگر رباخواری رائج در جاهلیت به این صورت بوده که شخصی به دیگری مالی را قرض می داده و قرارداد می بستند که به جای بدهی یک بچه شتر به طلبکار بدهد. وقتی سررسید پرداخت بدهی می رسید اگر مدیون نمی توانست آن بچه شتر را بدهد، طلبکار مدت پرداخت قرض را یک سال تمدید میکرد، در مقابل هم مدیون شتری که سن آن بیشتر باشد به او پرداخت کند و همینطور اگر سال بعد هم نمیتوانست، سن شتر را بالاتر می برد مثلاً اگر بدهی را سال اول ابنۀ مخاض (ماده شتری که وارد دو سالگی شده) بود و نمی توانست آنرا پرداخت کند سال دوم آنرا تبدیل به ابنۀ لبون (شتر ماده دو تا سه ساله) می کرد در سال سوم تبدیل به حِقه (شتر سه تا چهار ساله) و در سال چهارم تبدیل به جذعۀ (شتر چهار تا پنج ساله) می شد و سال های بعد چهار تا چهار تا اضافه میشد (طبری،1412ه-ق، ص59).
مرحوم سرخسی در کتاب مبسوط، این نوع قرض را قرض مدت دار شتر می داند و می گوید: این بیع سلم در سن است(السرخسی، 1398 هـ، صص 114 و 117). یعنی در هر سالی که بدهکار نتواند شتر مقروض را بدهد، سال بعد تبدیل به شتری میشود که سنش از شتر سال قبل بیشتر باشد هر چه سن شتر بیشتر باشد قیمتش افزایش دارد. از این گفته ها معلوم می شود که در آن زمان قرض حیوانات هم مرسوم بوده و بدین شیوه در این نوع قرض هم رباخواری رائج بوده است.
زید ابن اسلم هم رواج این نوع قرض و این شیوه رباخواری را در جاهلیت تأیید کرده و گفته: «ربای جاهلی به صورت افزایش سن شتری بوده که قراربوده به جای بدهی پرداخت شود.»(قرطبی،بی تا، ص202) یعنی ربا جاهلیت در چند برابر کردن بدهی و بالابردن سن شتر بوده است.
1-2ربای جاهلی برای اعطای قرض:
یکی دیگر ازرابطه های حقوقی وقراردادهای رائج برای رباخواری ،دردوران جاهلیت وعصر نزول وحی،قرض مشورط به زیاده خواهی وربا بوده است به این صورت که صاحبان سرمایه اموال خود را به در قالب قرارداد قرض به شرطی دراختیار دیگران قرار می دادندکه قرض گیرنده متعهد گردد درهنگام بازپرداخت اصل بدهی،مقداری سودوبهره هم به عنوان ربا به قرض دهنده بپردازد.
عدهای از دانشمندان معتقدند که رباخواری در عصر جاهلیت اختصاص به ربا در ازای تمدید سررسید بازپرداخت بدهی نبوده بلکه به صورت ربای مشروط در ابتداء قرارداد قرض هم رائج و متداول بوده است. و عدهای از مردم آن زمان به این شیوه رباخواری میکردند. بنابر اعتقاد اینان ربای جاهلی عبارت است از زیادیای که در ضمن قرارداد قرض شرط و اخذ میشده، اعم از اینکه در ابتداقرارداد شرط شود یا در مقابل تمدید سررسید بدهی گرفته شود.
ابوبکر جصاص در تبیین ربای جاهلی میگوید: «ربای جاهلی که عرب میشناخت عبارت بود از قرض دادن درهم و دینار تا مدت زمان معینی، در مقابل مبلغ اضافهای که بدهکار به صاحب سرمایه بدهد. این عمل بین آنها متعارف بوده است (جصاص،1405ه-ق صص186و184).
ابن حجر هیثمی ربای مشهور در ایام جاهلیت را ربای نسیئه می داند به این صورت که یکی مالش را برای مدتی به دیگری قرض می داد و با وی شرط می کرد که سر هر ماه مقدار معینی بهره و ربا به او بپردازد و اصل مال به حال خود باقی بماند.» (هیثمی، 1407 هـ.ق، ص361).
طنطاوی در تفسیر آیات 175 تا 181 سوره بقره، ربا را به دو نوع: ربای نسیه و ربای فضل تفکیک میکند و می گوید: «اعراب جاهلی ربایی غیر از ربای نسیئه(قرض مشروط به زیادی) نمی شناختند و آن ربایی بود که امروزه متعارف است، آن گاه از قول ابن عباس می گوید: اعراب مالی را به صورت قرض در اختیار دیگری می گذاشتند، هر ماه مبلغ معینی را به عنوان سود و بهره ی آن دریافت می کردند اما اصل مال باقی می ماند.» (طنطاوی،بی تا، ص272)
مراغی نیز ربای رائج در جاهلیت را قرض مشروط به زیادی می داند و تأکید دارد که همین نوع ربا در بازار و بانک های امروزی متداول است.» (مراغی،1985ه-ق ، ص55).
فخر رازی هم میگوید: «ربایی که در جاهلیت معروف بوده به این صورت بوده که شخصی مالی را به دیگری قرض میداده و بنا میگذاشتند که سر هر ماه مقدار معینی سود بپردازد و اصل مال تا مدت مشخص نزد بدهکار بماند.» (فخر رازی،1415ه-ق، ص93).
عمادالدین ابن محمدالطبری معروف به کیاهراسی نیز در این مورد میگوید: ربایی که مردم در جاهلیت به آن عادت داشتند ربا در قرض دینار و درهم بوده است (کیاهراسی، 1403ه-ق ،ص254).
سید محمد موسوی بجنوردی می گوید: علمای شیعه معتقدند ربا در قرض چیزی نیست جز شرط زیادی توسط طلبکار و این ممکن است در اول قرارداد یا بعد از اعلان ناتوانی بدهکار از بازپرداخت تعیین شود. در حقیقت حالت دوم نیز پرداخت اضافه در اول دوره است، منتهی اول دوره دوم (موسوی بجنوردی، مجله فصلنامه متین، شماره 8).
آیۀ الله طالقانی نظرش بر این است که: «ربای ممنوع منحصر به ربای عاید از راه قرض پول است. چون معامله ربوی اغلب یا منحصراً در عصر ظهور اسلام از راه قرض پول بوده است.» (طالقانی، 1358ش،ص184)
البته ربای مشروط در قرض به دو صورت دریافت می شد:
الف: کل ربا و سود را در پایان مدت قرض بصورت یکجا، قرض گیرنده به صاحب سرمایه بدهد. در این صورت ربا و زیادی در مقابل مدتی است که سرمایه نزد قرض گیرنده بوده که خداوند آنرا حرام کرده است.
ابوبکر جصاص در این باره می گوید: « ربای جاهلی قرض مدت دار مشروط به زیاده بوده است زیاده هم درمقابل مدتی بوده که سرمایه دردست قرض گیرنده بوده است که خداوند آن را ابطال کرد»درجایی دیگر می گوید«ربایی که عرب می شناخت وانجام می داد قرض مدت دار درهم ها ودینارها مشروط به زیاده برمقدار قرض شده بارضایت طرفین بوده است.»(جصاص،1405ه-ق، ص184).
ب: صورت دیگر قرض مشروط به ربا بدین صورت بوده که قرض گیرنده ماهیانه مبلغ معینی را بعنوان سود و بهره به صاحب سرمایه پرداخت کند و هرگاه بدهکار نتواند سود و بهره را پرداخت کند، بر مبلغ بهره افزوده میشده و مدت پرداخت آن را تأخیر میانداختند. فخر رازی و ابن حجر هیثمی ربای جاهلی را به این صورت تفسیر و تبیین کرده اند که قبلاً ذکر شد
1-3ربای معاملی:
یکی دیگر ازرابطه های حقوقی برای رباگرفتن، بیع نقد بوده است که درآن دو کالای هم جنس با یکدیگر مبادله می شدند به شرطی که یکی ازدیگری از حیث مقدار بیشتر باشد.دراینکه آیا رباخواری درقالب بیع، درجاهلیت رواج داشته یا نه، دو دیدگاه وجود دارد.
دیدگاه اول:
از اسناد و مدارک تاریخی و ظاهر آیات و روایات معلوم می شود که ربای معاملی در زمان جاهلیت معروف و رائج نبوده و مردم آن زمان ربای معاملی را نمی شناختند.
بررسی آیات مربوط به ربا هم این مطلب را تأیید می کند که ربای متداول درعصر جاهلی ربای قرضی بوده است. لفظ ربا در آیات ظهور در ربای قرضی دارد به گونه ای که فهماندن غیر آن معنا محتاج به قرینه و توضیح اضافی است. آنچه که در جاهلیت مرسوم بوده و اعراب جاهلی به آن ربا می گفتند ربای قرضی بوده است.مثلاکلمه {الربا}درآیه 160 سوره نساء،ظهوردرربای یهود دارد.بنابر گفته مورخان ربای رائج دربین یهود ربای قرضی بوده واولین کسانی که ربای قرضی را دربین مردم رواج دادند یهودیان بودند.ویادر شأن نزول آیه130 سوره آل عمران،گفته اند:مشرکان مکه بعد ازشکست جنگ بدر باهزینه کردن اموالی که ازربا جمع آوری کرده بودند،لشگری برضد مسلمانان تجهیز کردند.شاید این انگیزه ای شدکه بعضی ازمسلمانان نیزبه این فکربیفتنداز طریق ربا مالی گردآورندولشگری آماده سازندتا ازمشرکان انتقام بگیرند.خداوند متعال بافرستادن این آیات آنان را ازاین کار نهی فرمود(فخر رازی،ج9،ص2)وآنچه مسلم است این است که اموال مشرکان ازطریق قرض ربوی تجاری بدست آمده بود.همچنین کلمه {الربا}درآیه275سوره بقره که درمقابل بیع آمده است،قطعا نمی تواند به معنای ربای معاملی باشدزیرامستلزم تناقض صدروزیل آیه خواهد شد،چون درجمله اولآیه(احل الله البیع)می فرماید خداوند بیع راحلال کرده وغالبا بیع همراه سودوبهره است،آنگاه اگر ربا در (وحرم الربا)به معنای ربای معاملی باشد نتیجه اش این است که سود وبهره بیع، حرام است، چون بیع یکی ازمعاملات است،پس ربا در این آیه به معنای ربای قرضی خواهدبود. ونیز از کلمه (رؤوسکم)درآیه279سوره بقره که درفرهنگ معاملاتی عرب کلمه رأس المال به معنی سرمایه درقرض تجاری به کار می رودمی توان استنباط کرد که ربا یجاهلی ربای در قرض بوده است.وهمچنین شأن نزول آیه 278و279سوره بقره که درمورد کسانی مثل: خالدبن ولیدوعباس بن عبدالمطلب ویا ربای قبیله بنی ثقیف نازل شده که اینان اموالی را ازمردم،به صورت قرض می گرفتندوسرمایه تجارت خودقرارمی دادند می شود فهمیدکه ربای جاهلی ربای قرضی بوده است.(بخش فرهنگی جامعه مدرسین،1381،ص155و156)
جصاص می گوید: «عرب قبل اسلام، معامله طلا با طلاو نقره با نقره را به عنوان ربای نسیه نمی شناخته است.اما این ربارا شریعت ربای حرام اعلام کرده است.ربای جاهلیت فقط به صورت قرض مدت دار مشروط به زیادی بوده است( جصاص، ابوبکر، 1405ه، ج2، ص183)
ابن رشد می گوید: «ربای معاملی توسط سنت مطهره تحریم شده واحکام آن فقط درسنت آمده وتصریح به حرمت آن کرده وآن رابه ربای قرضی ملحق کرده است.(ابن رشد، 1416ه، ج2، ص96)
اما ربای قرضی که همان ربای جاهلی باشد هم توسط قرآن و هم سنت تحریم شده است.
فخر رازی در این باره می گوید: «ربای نسیه(قرضی)تنها ربایی بوده که در دوران جاهلیت مشهور ومتعارف بوده ومردم با آن روش معامله می کردند( فخر رازی، بی تا، ج7، ص84)
دیدگاه دوم:
اما از بعضی از روایات و اسناد تاریخی می توان استفاده کرد که ربای معاملی نیز در دوران جاهلیت بوده است.
حدیث شریف نبوی: « فعن عبادۀ بن الصامت: قال: قال رسول الله (ص) الذهب بالذهب والفضة بالفضة والبربالبروالشعیربالشعیروالتمربالتمروالملح بالملح مثلا بمثل سواء یدا بید فاذااختلف هذه الاصناف فبیعوا کیف شئتم اذا کان یدا بید(متقی هندی،1989م، ج4، ص119)درمعامله طلا باطلا،نقره بانقره،گندم باگندم،جوباجو،خرما باخرما،نمک بانمک،دوطرف بایدازجهت مقدار،مساوی باشد ومعامله به صورت نقدی انجام گیرد وهرگاه عوضین ازیک جنس نباشد،اگرمعامله نقدی است،به هرصورت که خواستید معامله کنید.
ابی سعید خدری از پیامبر اکرم (ص) :« الذهب بالذهب والفضة بالفضةوالبر بالبر والشعیربالشعیر والتمربالتمر والملح بالملح مثلا بمثل یدابید فمن زاد أواستزاد فقدأربی،الآخذ والمعطی فیه سواء(سبکی تقی الدین، ج1، ص63)
درمعامله طلاباطلافنقره بانقره،گندم باگندم،جوباجو،خرماباخرما،ونمک بانمک،عوضین بایدازجهت مقدار،مساوی باشند ومعامله نقدی باسد،پس هرکس زیادتربدهدیازیادتر بگیرد مرتکب ربا شده استوگیرنده ودهنده ربا،درگناه آن یکسان هستند.
از این دو حدیث معلوم می شود که ربای معاملی در آن زمان وجود داشته که پیامبر مردم را از آن نهی فرموده.هرچندممکن است گفته شود حدیث پیامبر(ص)دلالت برتشریع حکم ابتدایی ربای معاملی دارد.اما شاهدی بر وجود ربای معاملی در آن زمان نمی تواند باشد.
حدیث ابی سعید خدری: قال: جاء بلال بتمر برنی فقال رسول الله (ص) من این هذا؟ فقال بلال: ان تمرکان عندنا ردیء، فعبثُ منه صاعین بصاع لمطعم النبی (ص) فقال النبی عند ذلک. اوه عین الربا، لاتفعل، و لکن اذا اردت ان تشتری التمر فبعه ببیع آخرثم اشتر به(بخاری،محمدبن اسماعیل،بی تا،کتاب الوکالة،ح2188) روزی بلال خرمای عالی وخوبی برای پیامبر اکرم(ص) آورد،پیامبر به او گفت این خرمای خوب را ازکجاآورده ای؟بلال گفت خرمای ما خوب نبودومن برای خوراک پیغمبر(ص)، دو صاع ازآن رابه یک صاع ازخرمای خوب فروختم،دراین هنگام پیامبر (ص) فرمودند:این کار توعین ربا است،انجام نده.وهرگاه خواستی خرمای بد راباخوب عوض کنی،آن را بفروش وبا پول آن خرمای خوب بخر.این حدیث هم فقط درکتاب های حدیثی اهل سنت نقل شد ه است.
این حدیث جور دیگر هم نقل شده«قال النبی (ص)لمن باع تمرا بأکثرمنه:أضعفت،أربیت،لاتقربن هذا،اذا رابک من تمرک شیئ فبعه ثم اشتر الذی ترید من التمر»(ترمذی ،...،ج5،ص49)
پیامبر اکرم(ص) به کسی که خرمایش را به مقدار بیشتراز خرمای خودش فروخته بود فرمودند: اگربیشترازخرمای خودت گرفتی،مرتکب ربا شدی،هرگز به این کار نزدیک نشو.هرگاه چیزی بیشتر ازخرمای خودت خواستی،اول خرمای خودت را بفروش،آنگاه هرمقداری که خرما خواستی بخر.
ابوبکر جصاص می گوید: « معامله طلا باطلا یا نقره بانقره بااختلاف مقدار یکی ازدیگری، درنزد عرب جاهلی متداول بوده اما آن راربا نمی دانسته.(جصاص،ابوبکر،1405ه،ج1،ص158) به عقیده ایشان دردوران جاهلیت ربای معاملی بوده اما عرب آنها را ربای حرام وممنوع محسوب نمی کرده.
یکی دیگر از اسنادی که نشان گر وجود ربای معاملی در جاهلیت بوده، دیدگاهی است که بعضی به ابن عباس نسبت داده اند که ایشان قائل به عدم حرمت ربای معاملی بوده است و فقط ربای نسیه (ربای قرضی) را حرام می دانسته است. از شافعی نقل شده که رأی ابن عباس در عدم حرمت ربای معاملی، نظر اهل مکه بوده و آنهم به این خاطر بوده که اهل مکه به نحوی تجارت می کرده اند که حرمت ربای معاملی آن نوع معامله را محدود و تنگ می کرده و لذا قائل به عدم حرمت آن شده اند تا بتوانند به راحتی به آن طریق معامله کنند و قطعاً حدیث پیامبر (ص) مبنی بر حرمت ربای فضل(لاربا الا فی النسیئه) به آنها رسیده، اما آنرا حمل بر کراهت کرده اند.(سبکی،تقی الدین،بی تا،ج10،ص38) البته ابن رشد می گوید: «ابن عباس ربای معاملی در بیع طلا به طلا و نقره به نقره رابه صورت نقد جایز می دانسته اما به صورت نسیه جایز نمی دانستند.(ابن رشد،1416ه،ج2،ص163)
بنابر نقل بعضی ازدانشمندان یهویان طائف ومدینه علاوه بر ربای قرضی، ربای معاملی هم انجام می داده اند«یهودیان درهر چیزی که قابلیت معامله را داشته،معامله ربوی می کردند،اعم از این که نقد باشد مثلفطلا ونقره،ویا اجناس غیر نقدی باشد مثل نمک،جو،خرما،حتی آنقدر ربامی گرفتند که به چند برابر می رسید.(العزیزی ،1424ق،ص18)
از این نقل قول ها معلوم می شود که ربای معاملی (فضل) در عصر جاهلیت رواج داشته.
هرچند به نظر می رسد دیدگاه اول صحیح تر وبه واقعیت نزدیک تر باشد.وتقریبا نظر مشهور هم همین است.
آیة اله طالقانی دراین باره گفته :«امادر رابطه با وجود ربای معاملی،قبل ازظهور اسلام،به ویژه در عربستان جاهلی،ظاهرا دلیلی وجود ندارد.به همین دلیل،بعضی از مفسرین ربای معاملی را به سنت گذاران نسبت داده اند(طالقانی،بی تا،ص184)
2 –ربای جاهلی ازمنظر کاربردی:
کاربرد ومورد مصرف قرض، در دوره جاهلی وعصر نزول وحی، گاهی به منظور تأمین ضروریات ونفقه زندگی، مثل خوراک وپوشاک ومسکن و... بوده است.وگاهی برای سرمایه گذاری درامور تجارت وتولید وسرمایه گذاری بوده است.
2-1رباخواری در قرضهای مصرفی:
آیت ا... صانعی در این باره می گوید: «از تفاسیر و کتب روایی و تاریخی بدست می آید که در زمان نزول آیات قرآن ربای استهلاکی رواج داشته ... لکن امروز صورتی دیگر از ربا متصور است که به ندرت در گذشته یافت میشده و از مختصات زندگی پیشرفته امروزی است.» (صانعی،1383ش، صص 29-31).
شیخ شلتوت همربای جاهلی را فقط ربای مصرفی می داند ایشان می گوید:«در زمان جاهلیت وصدر اسلام تمام قرض هافقرض های مصرفی بوده»(شلتوت ،1395ق،ص353)
یعقوب شاه وجعفر شاه گفته اند تنها ربایی که در جاهلیت بین مردم شایع بوده ربای مصرفی بوده.(حکم المحکمة الشرعیة الاتحادیه الباکستانیه بشأن الفائدة،1416ق،ص134)
معروف الدوالیبی گفته :«ربائی راکه شریعت اسلام حرام کرده ربای مصرفی است زیرا بهره دراین نوع قرض موجب ظلم به فقراء ونیازمندانی که باید بیشتر مورد توجه قرار بگیریند، می شود (السنهوری،1954م،ص1639)
دکترفضل الهی نیز می گوید:«بعضی از مردم(طراحان نظریه اختصاص ربای حرام به ربا در قرض های مصرفی)گفته اند ربای جاهلی که خداآن را حرام کرده فقط ربای مصرفی بوده.(فضل الهی،1406ق،ص71-72)
تمام کسانی(مثل افرادی که نام برده شدودیگران) که می گویند ربا فقط درقرض های مصرفی حرام است اما در قرض های سرمایه ای وتولیدی وتجاری حرام نیست معتقدند ربای معروف وشایع درجاهلیت، منحصر است در ربای مصرفی،بر همین مبنا آیات تحریم ربارا منصرف به ربای جاهلی یعنی ربای مصرفی می دانند.
بسیاری از دانشمندان، ریای متداول درجاهلیت را فقط ربا برای تمدید سررسید زمان باز پرداخت بدهی می دانند(گفته های آنان درمطالب پیشین آورده شد)هر چند انحصار آن مورد قبول نیست اما ازاین ادعا می توان استفاده کرد که ربای مصرفی درجاهلی کاربرد زیادی داشته است. زیرااگر قرض گیرندگان فقیر ومحتاج نبودندوناچارنمی شدندبرای رفع ضروریات زندگی قرض کنند.ویا اگرتوانایی پرداخت بدهی خود راداشتند،تن به پرداخت بهره وسود چند برابر،برای تمدید سررسید بدهی خود نمی دادند.
2-2رباخواری درقرض های تجاری وتولیدی:
در جاهلیت رباخواری هم در قرض های مصرفی و هم در قرض های تولیدی رواج داشته و کاملاً در بین مردم عرب آن زمان مرسوم و رائج بوده ، و مردم آن زمان بخوبیً با آن آشنایی داشتهاند و حتی بعضی از نویسندگان معتقدند که قرض های تولیدی و تجاری خیلی بیشتر از قرضهای مصرفی رواج داشته است.
عمده فعالیت تجاری اهل مکه و غیر آن، تجارت در خشکی بود (علی جواد،1971م، صص 229 و 228). ساکنان شهرها، به ویژه مردم مکه از راه تجارت بیشترین درآمدها را داشته اند و از این رو، ثروتهای فراوانی اندوخته بودند، اکثر مکیّان تاجر بودهاند(ابن هشام،1413ه-ق، ص199). و گروهی نیز نقش واسطه گری و خدماتی را در نقل و انتقال کالا داشتند(همان،صص 509 و 297).
قافله های تجاری آنان در مسیرهای گوناگون در حرکت بود، از مناطق جنوبی، شمالی، شرقی یعنی یمن و شام، عراق و فارس، مصر، حبشه و سواحل آفریقا گرفته تا سواحل هند(فروخ،بی تا ص42) براساس آثار و نشانههایی که در دست است تجارت عرب همه جای دنیا را فرا گرفته بود و دو هزار سال ادامه داشت(علی جواد، 1971م ، صص 233 و 232).
مکه بسیاری از مال التجاره اقتصادی خود را از بازارهای طائف تهیه می کرد. اشراف قریش در آن جا خانه و باغ و بوستان داشتند. مکه بهترین بازار برای محصولات کشاورزی طائف بود زیرا نزدیکی آن به مکه مانع از فاسدشدن میوه و تربار کشاورزان طائف می شد. شاخص ترین فعالیتهای تجاری عربها، در بازارهای ثابت و موسمی بود. بازارهای ثابت در شهرها و اجتماعات مسکونی برپا می شد، نظیر بازار عکاظ نزدیک طائف که کسبه و تجار در آن حضور یافته و متاع خود را روی زمین یا روی میز و در دکهای قرار میدادند و این ویژه دست فروشان بود. اما تجار عمده فروش، دکان و حجره ای داشتند که هنگام تعطیلی درهای آن را میبستند و روز بعد میگشودند (همان، ص365.).
عرب شمال، محصولات کشاورزی قابل توجهی نداشتند، از این رو به تجارت روی آوردند، در شمال شبه جزیره، شهرهای طائف، مدینه و برخی مناطق دیگر را می توان نام برد که از لحاظ آب و هوا، شرائط مساعدتری نسبت به مکه داشتند و عرب های مهاجر از جنوب (یمن) که با فن کشاورزی آشنا بودند بیشتر در این مناطق سکونت داشتند از این رو این قبیل شهرها از نظر کشاورزی در موقعیت بهتری قرار داشتند و اهل طائف به کشاورزی مشغول بودند. و آن جا به تاکستان هایش شهرت داشت و مویز و کشمش به سواحل مدیترانه حمل می کردند ولی عرب به شراب طائف بسنده نمیکرد، بلکه از بلاد شام میآورد. عرب، حرفهها و فنون را زشت میپنداشت، اما طائف به صنایع گوناگون دباغی، آهنگری، نجاری، و غیره اشتغال داشتند و از نظر تمدنی به یمن بیشتر شبیه بودند تا حجاز، وضعیت دباغی در آن جا رائجتر بود (علی جواد،1971م، ص152).
از جمله بازارهای معروف حجاز، حباشه است که نزدیک طائف برپا می شد. پیامبر گرامی اسلام (ص) پیش از نبوت، برای تجارت به آنجا رفته بود (همان، ص376).
مردم شهر مکه که قبایل قریش بودند بر کار تجارت بودند، کاروانهای تجارتی ایشان در زمستان از شام و ایران و عراق به مکه و در تابستان از مکه به یمن و حبشه در آفریقا، در رفت و آمد بود. خداوند متعال در قرآن کریم در این باره می فرماید: «لا یلاف قریش، ایلافهم رحلۀ الشتاء و الصیف» (سوره قریش،) بخاطر الفت قریش، الفتی که در سفرهای زمستان و تابستان ثابت و برقرار بماند.
قریش به سبب آن سفرهای تجارتی، ثروتهای کلانی گرد آورده بودند که در عرب چنان ثروتها مانند نداشت. در میان ساکنان یثرب (مدینه) یهودیان توان اقتصادی بیشتری داشتند و به دلیل داشتن چنین توانی دست به احتکار اجناس و رباخواری می زده ند،علاوه بر صنعت، ساختن شمشیر، نیزه، و تیر توسط آنان صورت می گرفت و این کار درآمد قابل توجهی برای آنان داشته است ( علی جواد ،1971م، صص 141-140). سرزمین خشک و بیحاصل مکه، مکانی بود که هر ساله صدها و هزاران زائر و حاجی برای زیارت کعبه و انجام موسم حج به آن رفت و آمد می کردند. صاحبان مناصب رفادت و سقایت کعبه که به امر تأمین آذوقه وخواربار زوّار و مسافرین میپرداختند، مایحتاج خویش را از جاهایی از جمله طائف فراهم میکردند. سیطره اقتصادی مکه و قریش در تمامی جزیرۀ العرب زبان زد بود.
از این مقدمه معلوم شد که یکی از فعالیتهای مهم و شغل های اصلی مردم مکه و مدینه و بطورکلی جزیرۀ العرب، تجارت ( صادرات و واردات) کالا اعم از خوردنی و ابزار آلات جنگی و ... بوده است. عده ای از مردم جزیرۀ العرب خودشان سرمایه کافی برای تجارت داشتند، اما عده ای سرمایه کافی نداشتند و مجبور میشدند برای تأمین سرمایه تجارت خود از دیگران پول قرض بگیرند.اما از آنجا که صاحبان سرمایه حاضر نمی شدند بدون بهره و سود سرمایه خود را در اختیار آنان قرار دهند تاجرین مجبور بودند قرض با بهره از آنان بگیرند. حتی بعضی گفته اند«بخش زیادی ازتجارت(صادرات وواردات)حجاز از طریق قرض های ربوی صورت می گرفته،مخصوصا با وجود یهودیان سرمایه داری که ازیمن به آن جا مهاجرت کرده بودندودرآمدشان فقط از راه قرض دادن ربوی به دست می آمد(العزیزی،1424ق،ص18)
مطالعه و بررسی دقیق تاریخ نشان می دهد که ربای تولیدی و تجاری نیز در جاهلیت رواج داشته و از اقسام ربای جاهلی بیرون نیست. در کتابهای تفسیر و تاریخ شواهدی را که دال بر این مطلب است میتوان یافت. اکنون شواهد و ادله ای بر اینکه قرض تجاری و تولیدی به همراه ربا در عصر جاهلیت و زمان نزول وحی رواج داشته میآوریم.
1- عباس بن عبدالمطلب و بنی مغیره با بعضی از بنی ثقیف قبل از اسلام معاملات ربوی گستردهای داشتهاند. بدیهی است با توجه به شرائط و موقعیت این اشخاص و قبایل آنان، ربای رائج بین آنها از نوع استهلاکی نبوده، بلکه قطعاً از نوع ربای تولیدی بوده است. محقق با انصاف چگونه میپذیرد عباس که بدون دریافت مزدی و با سرمایه خود به حجاج آب می رساند مرتکب عمل یهود طماع شود و به کسی که برای خوراک خود وعیالش از او تقاضای قرض میکند بگوید: جز با ربا قرض نمیدهم! (رشید رضا،بی تا، ص103).
2- به نقل طبری، در ایام جاهلیت، صاحبان ثروت به افراد قرض می دادند تا قرض کنندگان بتوانند ثروت خود را فزونی بخشند، واین از طریق به کارگیری اموال قرض شده در تجارت امکان پذیر بود (بخش فرهنگی،1381ش، ص91).
3- عباس و خالدبن ولیداز تاجرین ثروتمند آن زمان بودندکه در کار تجارت با هم شرکت داشتند و ثروت بسیاری ازراه ربا به چنگ آوردهاند. و در طرف مقابل آنان جماعتی از بنی ثقیف بود که به موجب نقل تاریخ از وضع اقتصادی خوبی برخوردار بودهاند،بیشترافراد وقبائلی(بنی مغیره وبنی ثقیف) که در جاهلیت معاملات ربوی انجام می دادندشهرت به تجارت ومال اندوزی داشتند واموالی را که از دیگران قرض می گرفتند سرمایه تجارت های بزرگ وسودآور قرار می دادند.( عبدالهادی،بی تا،ص155) پس از طلوع اسلام و نزول آیه 279 سوره بقره، پیامبر اکرم (ص) فرمودند: (اِن کل ربا من ربا الجاهلیۀ موضوع و اول ربا اضعه ربا عباس بن عبدالمطلب) (طبرسی، 1339 ش، ص392). تمام انواع رباهای جاهلی برداشته شد، و اولین ربایی که برمی دارم ربای عباس بن عبدالمطلب است.
4- رشید رضا در کتاب تفسیرالمنار، در ارتباط با تفسیر آیه 279 سوره بقره، بیانی دارد که در ضمن آن روشن میشود، موارد غالب ربا در هنگام نزول آیه فوق، از نوع سرمایهای یا تولیدی بوده است. وی از رباخواران معروفی نام میبرد که اموال زیادی را از راه ربا به دست آوردهاند. و رباهای مذکور برای تجارت به کار میرفته است و حتی عدهای شأن نزول آیه را در ارتباط با عباس بن عبدالمطلب و فردی از بنی مغیره میدانند که از ثروتمندان مشهوری بودند که محل رجوع بسیاری از تجار آن زمان بودهاند.
ایشان در این رابطه میگوید:« ابن جریراز سدی روایت می کنددو آیه278و279درموردعباس بن عبدالمطلب ومردی ازبنی مغیره که در زمان جاهلیت شریک بودندوقرض ربوی به مردمی ازطائفه ثقیف ازقبیله بنی عمرو می دادند زمانی که اسلام آمد آنان اموال زیادی ازراه ربا جمع کرده بودند،که آیه شریفه نازل شد:رها کنید آنچه که از ربا بدست آورده اید » (رشید رضا،بی تا، ص103).
حسین توفیق در ذیل آیه شریفه میگوید: قرض هایی که بین عرب در جاهلیت مرسوم بوده و رواج داشته، قرض تجاری بوده و اکثر م
نظرات
ارسال نظر