بسم الله الرّحمن الرّحیم

ن و القلم و ما یسطرون...

 هفته نامه غرب 11مهر1395

حماسه ی چارزِبَر نوشته ی آذر آزادی

      تاریخ شفاهی امروزه ابزاری قدرتمند، مستند و قابل اتکا در تحلیل، بررسی، ثبت و ماندگاری وقایع و رخدادهای مهم تاریخی برای نسل های آینده به شمار میرود؛ ارگان ها و نهادهایی وظیفه ی جمع آوری اطلاعات ارزشمند تاریخ شفاهی را به عهده دارند و توانسته اند افراد متخصصی را در این زمینه تربیت نموده و آثار ارزشمندی را تولید و نشر نمایند. خانم آذر آزادی پژوهشگر ارجمندی هستند که سالهاست در این عرصه به خوبی درخشیده اند، « حماسه ی چارزِبَر » عنوان کتابی خاطره محور به همت و کوشش ایشان پیرامون عملیات بزرگ و سرنوشت ساز مرصاد به روایت دلاورمردان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران است.

در مقدمه، نگارنده پس از معرفی موقعیت جغرافیایی منطقه و زمان رویداد عملیات به تشریح آن میپردازد.

کتاب « حماسه ی چارزِبَر » چهارده خاطره ی پربار و ارزشمند را روایت میکند:

• « صبر یک پدر » روایتی از عملیات غرور آفرین مرصاد توسط حسین رضوان مدنی ــ فرمانده تیپ مستقل شیمیایی 22 نصرت در زمان عملیات مرصاد ــ است.
• عبدالله ویسی ــ از فرماندهان سپاه استان کرمانشاه در هشت سال دفاع مقدس ــ « مقاومت چند روزه » را از تلخی پذیرش قطعنامه 598 تا شیرینی پیروزی مرصاد بیان میکند.
• مجتبی مهدی خانی ــ جانشین تیپ مسلم بن عقیل(ع) در عملیات مرصاد ــ از « نبرد در دروازه های شهر» میگوید. نبردی پس از دفاعی طاقت فرسا در جبهه ی غرب.
• فتح الله قهرمان ــجانشین تیپ59 مسلم بن عقیل(ع)درعملیات مرصادــ از زمانی میگویدکه منافقین«فهمیدن عقبه شان بسته شده..!»آنهم توسط تیپی که تصور میشد از هم پاشیده است.
• در پنجمین خاطره، « تعبیر خواب »، یحیی قیاسوند ــ رئیس ستاد تیپ مسلم بن عقیل(ع) در عملیات مرصاد ــ از سهم خود و همراهانش در ثبت حماسه بزرگ مرصاد میگوید.
• « منافقین توی گوسفندها هستند! » عنوان خاطره ی ششم به روایت حمید پهلوانی ــ نیروی حوزه نمایندگی ولی فقیه در سپاه استان کرمانشاه در عملیات مرصاد ــ است.
• حشمت الله جابری ــ مسئول گزینش و معاون پرسنلی سپاه صحنه در عملیات مرصاد ــ در « غنیمت جنگی » از ایمان، تلاش، شجاعت و صبوری میگوید.
• « تنها مهماتی که داشتیم آر.پی.جی بود... » روایت عبدالرضا حاجعلیانی ــ فرمانده تیپ قائم در عملیات مرصاد ــ از چگونگی مقاومت و جلوگیری از پیشرفت منافقین توسط سربازان دلاور اسلام و همچنین رفتار وحشیانه و ددمنشانه ی منافقین با مردم انقلابی و مذهبی است.
• حسین فشی ــ فرمانده سپاه کرند غرب و رئیس ستاد تیپ مقداد در عملیات مرصاد ــ از عهد شکنی عراق پس از پذیرش قطعنامه598 تا حمله ی منافقین را بازگو میکند و از « وعده هفتصد هزار تومانی! » میگوید که 14 منافق را به دام انداخت.
• فتح الله میرزایی ــ فرمانده عملیات کمیته انقلاب اسلامی استان کرمانشاه در عملیات مرصاد ــ جانباز سر افراز اسلام که « یادگاری از آن روزها » به همراه دارد، از حضور پر افتخار نیروهای کمیته انقلاب اسلامی در عملیات مرصاد و تشریح وقایع آن زمان میگوید.
• « خوب ایران را آزاد کردید! » عنوان یازدهمین خاطره کتاب به روایت عزیز پرون ــ مسئول بسیج تیپ127 مقداد در عملیات مرصاد ــ  از حماسه ی غرور آفرین مرصاد است. ایشان فرازی دیگر از عملیات را شرح میدهند.
• محمد حسین پورالعجل ــ نیروی گردان حمزه سیدالشهداء (ع) از تیپ نبی اکرم (ص) استان کرمانشاه در عملیات مرصاد ــ در روایت « بذل و بخشش جنگی! » رشادت های خود و همرزمانش را در نبرد مستقیم با منافقین در شهر اسلام آباد غرب بازگو میکند.
• بهروز حقیقی ــ از رزمندگان تیپ نبی اکرم (ص) در عملیات مرصاد ــ از حضور در عملیات و به دنبال آن (پس از پیروزی)، پاکسازی منطقه از منافقین، میگوید، این روایت با عنوان « نمیدانستیم از کجا ضربه میخوریم! » سیزدهمین روایتکتاب است.
• « بروی کشته میشوی ...! » را فیض الله میرزایی ــ بی سیم چی گردان 155 حضرت علی اصغر (ع)، لشکر 32 انصارالحسین (ع) در عملیات مرصاد ــ از پادگان شهید شهبازی در چارزبر و درگیری با منافقین و پایان شوم آنها روایت میکند.

و در انتهای کتاب، تصویری از نقشه ی عملیات و آلبومی از تصاویر خاطره انگیز آورده شده است.