ه.الف.پندار

نوشته شده توسط:مدیریت سایت | ۰ دیدگاه

هر کجا ، هر لحظه

ســبـز می مـانـم - اگـر هـمـواره بـارانـم تو باشی

برتر از دریا شـوم - گـر مـوج طـوفـانـم تو باشی

ای علاج ناصبوری های من ! خواهم از این پـس

مرهـمـی بر حـال مـجـنـون و پـریشانم ، تو باشی

دیـگـر از هـیـچ آفـتـابی ، خـواهـش گـرمـا نــدارم

شـعله های عشق را ، گر بر تن و جانم تو باشی

بـعد از این با بخت جاویدان تـو سـرزنـده هـسـتم

تـن بـه قحـطـی کی سـپارم ، تا فراوانم تو باشی؟

هــر کـجـا ، هـر لـحـظـه حـتّی در کـنـار آرزویم

دوست دارم تا تو را با نام می خوانم ، تو باشی!

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...