نکته هاي ناب پيرامون شبهاي قدر

نوشته شده توسط:مدیریت سایت | ۰ دیدگاه

نکته هاي ناب پيرامون شبهاي قدر

تاریخ ثبت : 1389/02/22

 

 

نام نویسنده :

گروه دین و اندیشه

 

 

متن مقاله :

پيرامون شب قدر و سِرّ تبرّع(در اوج بودن) و برجستگي آن و راز تعدّد و کثرت، و رمز تنوع و تحوّل آن و نکته خفا و ابهام، و معناي قَدر و ارزش آن و تأثير ادراک شب قدر، و نيز برخي ديگر از شئون آن به طور اجمال نکاتي بازگو مي‏شود. يکم: گرچه هر موجود طبيعي در مخزن غيب الهي داراي وجود عقلي است که از آن نشئه تجرّد معقول به مرحله تجسّم محسوس تنزّل مي‏يابد: ?إنْ من شي‏ء إلاّ عندنا خزائنه وما ننزّله إلاّ بقدرٍ معلوم?[?] و شب قدر نيز از اين اصل کلي مستثني نيست، لذا مي‏تواند داراي ارزش نَفْسي باشد، ليکن اَرْج ظاهري آن به حُرْمت مُتَزمِّن(شي زمانمند) آن است که در اين زمان خاص نزول يافت و آن قرآن کريم است، همان طور که ارزش مکان به متمکّن(شي مکاندار) آن است؛ لذا خداوند سرّ سوگند به بَلَد مکه را، تمکن و استقرار رسول اکرم‏صلي الله عليه و آله و سلم که در آن متمکّن بود اعلام داشته و چنين فرموده است: ?لا ُقسم بهذا البلد? وأنت حلٌّ بهذا البلد?[?] بنابراين، يکي از اسرار براعت و برجستگي ليله قدر نزول قرآنِ‏ذوالقدر در آن خواهد بود. معناي قدر و منزلت شب قدر که بيش از ارج هزار ماه است هرگز به معناي ارزش اعتباري در برخي از دانشهاي بايد و نبايد اعتباري، نخواهد بود، بلکه به معناي ارج وجودي و شدّت درجه هستي است که ارزش دانشهاي بود و نبود است نه بايد و نبايد. دوم: چون راز براعت زمان همانا حُرمت مُتَزمّن است و تقدير بر امور از طرف خداوند سبحان داراي حرمت ويژه است و تقديرامور نيز داراي مراتب گوناگون است و هر مرحله‏اي از آن در زمان خاص ظهور مي‏کند لذا تمام آن زمانهاي مخصوص از برجستگي والا برخوردار مي‏شوند و به عنوان نمونه مي‏توان، نيمه‏ماه شعبان و نوزدهم و بيست‏ويکم و بيست‏وسوم ماه مبارک رمضان و نيز برخي ديگر از شبهاي وتْر آن را ياد نمود که امور گيتي در اين مراحل، جريان تَنْسِيق(نظم و نسق يافتن) خود را بازمي‏يابند. البته آن حرمت خاصي که براي شب قدر به پاس نزول قرآن است فقط در شبهاي ماه مبارک رمضان خواهد بود. سوم: براي اينکه تمام روزها و شبهاي سال، فيض ظرفيّت چنين رخداد مبارک را ادراک کنند لذا تقدير امور و نيز تنزل معاني قرآن و مفاهيم عالي آن برابر ماههاي قمري توزيع شده است تا با تنوع و تحوّل همراه باشد و تمام شبهاي سال از جهت گردش جام تقدير و کأس تنزيل و مُناوَله آن بهره‏مند گردند و فيض سيّال الهي راکد نگردد، و اگر برابر سال شمسي تنظيم مي‏شد، چنين اِداره کأسي و چنان مُناوَله‏اي در کار نبود. چهارم: به منظور فحص بالغ و مراقبت مستمّر و اجتهاد مداوم در سنگر جهاد اکبر، ليله قدر مختفي و روز قدر مخفي شد؛ زيرا ماءالحياة در هر کوي و برزني ارزان عرضه نمي‏شود و تاريکي ظلمات از يک سو و جستجوي همرهي‏همراهي چون خضر(عليه‏السلام) از سوي ديگر و تحمل خطرهاي گوناگون از سوي سوم مقداري از بهاي چنين کالاي سترگ است که تا تأديه نشود دامن آن به کف نمي‏آيد. پنجم: معناي قدر و منزلت شب قدر که بيش از ارج هزار ماه است هرگز به معناي ارزش اعتباري در برخي از دانشهاي بايد و نبايد اعتباري، نخواهد بود، بلکه به معناي ارج وجودي و شدّت درجه هستي است که ارزش دانشهاي بود و نبود است نه بايد و نبايد. البته چنان ارج وجودي که در حکمت نظري مطرح است پشتوانه تدوين قوانين ارزشي بايد و نبايد فقهي خواهد بود لذا امتثال دستورهاي ديني وسيله مناسبي براي تکامل وجودي روح است. ششم: چون ارزش زمان به مُتَزمِّن است هر اندازه سالکِ واصل، شاهد معناي تقدير الهي از يک سو و شاهد معارف قرآن کريم از سوي ديگر باشد به همان اندازه شرافت وجودي ليله قدر را تحصيل مي‏کند، يعني همان طور که درجات بهشتِ جاودان به عدد آيات قرآن کريم است، مراحل ليله قدر و درجات وجودي آن نيز در گرو ادراک صحيح حقيقت تقدير امور الهي از يک سو و معرفت درست معالي و معاني قرآن کريم از سوي ديگر خواهد بود؛ حتي اگر شب قدر مصون از تعدّد عَرْضي و کثرت همتايي باشد؛ زيرا تعدّد مراتب طولي آن محفوظ است. هفتم: محصول معرفت صحيح مُتَزمِّن و حاصل ادراک درست زمان سبب شدّت وجودي سالک عارف مي‏گردد که با آن، طي زمان و زمين ميسورش خواهد شد، نمونه‏هاي فراواني در قرآن و سنّت معصومين(عليهم السلام) و در تاريخ پيروان راستين قرآن و عترت مشهود است که جريانِ صحابي حضرت سليمان در آوردن تخت ملکه سبأ از فاصله دور در کمتر از چشم گرداندن ?قال الّذي عنده علم من‏الکتاب أنا اتيک به قبل أن يرتدّ إليک طرفک?[?] از اين قبيل است. جناب شعراني(رضوان‏الله‏تعالي‏عليه)در پايان کتاب «اليواقيت والجواهر في بيان عقائد الأکابر» که تلخيص «فتوحات مکيه» ابن‏عربي است مي‏گويد: اين کتاب را با سپاس الهي در کمتر از يک ماه تأليف کردم و براي همه مباحث آن فتوحات را مطالعه مي‏کردم… و هر روز بيش از دوبار همه مجلدات آن را از نظر مي‏گذراندم .[?] آشنايان به گستردگي آن کتاب عظيم فخيم مي‏دانند که مطالعه آن بدون طي زمان، عادتاً ميسور نيست. لازم است توجه شود آنچه به عنوان نمونه ياد شد راجع به شدّت درجه وجودي شاگردان انبيا و امامان معصوم(عليهم السلام) بوده وگرنه مقام وجودي آن ذوات نوري به مراتب بيش از اينها است. شيخ اشراق و «اجمال در عين کشف تفصيلي» شيخ اشراق(قدّس سرّه) در پايان کتاب «حکمة الاشراق» مي‏گويد: خلاصه آنچه که من در اين کتاب نوشته‏ام، شبي از سوي خداي سبحان به من افاضه شد و من آن را آموختم و سپس در طي مدّتي مديد، در اين کتاب مبسوط نگاشتم .[?] کتاب حکمة الاشراق سهروردي به تعبير خودش و نيز به تعبير مرحوم صدرالمتألّهين، قرة العيون اصحاب معارف در مبدأ و معاد است. او مي‏گويد خلاصه اين مطالب را خداي متعالي، يک شبه به من آموخت. پس مي‏شود که يک شبه ره چندين ساله را پيمود و البتّه هيچ کس مانند رسول الله‏صلي الله عليه و آله و سلم ره شش هزار و اندي آيه را يک شبه طي نکرد. آيات قرآن کريم، خلاصه جهان تکوين است و هيچ حقيقتي در عالم نيست که قرآن، حاوي آن نباشد و به آن نظر نداشته باشد، خواه بر اساس دلالت ظاهر و خواه بر مبناي دلالت باطن. نه تنها شيخ اشراق، بلکه عدّه ديگري از عرفا و حکماي الهي و اسلامي نيز به اين فيض رسيده‏اند. آنها که شاگردان ويژه انبيا و اوليايند، گاهي نسيم نفحات الهي به مشام جانشان مي‏رسد، ليکن گرچه خوش مي‏درخشد، ولي دولت مستعجل است ودوامي ندارد. اگر رسول خداصلي الله عليه و آله و سلم يک شبه راه قرآن را پيمود و خزينه الهي را بازديد کرد، شاگردان آن حضرت‏صلي الله عليه و آله و سلم نيز با پيمودن راه آن انسان کامل و بزرگ مي‏توانند بسياري از معارف قرآني و جهان بيني را يک شبه بفهمند و بيابند. اين راه به روي انسانهاي سالک بسته نيست، ليکن شرطش آن است که: بدادم عقل را ره توشه از مي ???? به شهر هستي‌اش کردم روانه براي اينکه تمام روزها و شبهاي سال، فيض ظرفيّت چنين رخداد مبارک را ادراک کنند لذا تقدير امور و نيز تنزل معاني قرآن و مفاهيم عالي آن برابر ماههاي قمري توزيع شده است اگر اين خودِ ظاهري به ميخانه رفت و لعل ناب بجوش آمد و انسان، از راه دل سفر کرد و در معرفت نفس کوشيد، مي‏تواند شب قدري داشته باشد و بخشي از انوار الهيّه را اجمالاً بيابد که تفصيلش کتابي باشد. همانطور که اصل حقيقت قرآن بدون حجاب، مشهودِ پيامبر اکرم‏صلي الله عليه و آله و سلم و نيز کسي که به منزله جان پاک آن حضرت است مي‏باشد و براي انسانهاي عادي در حجابهاي لفظ و مفهوم ذهني و وجود مثالي يا برتر از آن ظهور مي‏کند، روزي نيز که تأويل قرآن محقّق مي‏گردد وبهشت که درجات آن به عدد آيات قرآن است، به چهره اولياي الهي گشوده مي‏شود، حقيقت اهل بيت(عليهم السلام) که همان حقيقت قرآن است و هرگز از يکديگر جدا نمي‏گردند، بدون حجاب، براي خودشان روشن است و در پرده حجابهاي گوناگون، براي ساير اهل بهشت که در معنا اهل قرآن بوده‏اند ظهور مي‏کند. شايد از همين جهت است که شعراني در «يواقيت» از محي‏الدين و شيخ ابن‏ابي منصور نقل مي‏کند که اصل شجره طوبي در منزل امام علي بن ابي طالب(عليه‏السلام) است چون درخت طوبي حجاب مظهر نور فاطمه زهرا(عليهاالسلام) است و هيچ خانه و مکان و درجه‏اي از درجات بهشتهاي هشت‏گانه نيست مگر آنکه در آنجا، فرعي از شجره طوبي است. __________________ منبع: تفسير موضوعي(قرآن در قرآن) ، آيت الله جوادي آملي

 

حوزه ی شهید بهشتی(ره)

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...