چند رباعی از هـ.الف.پندار
نوشته شده توسط:مدیریت سایت در شعر و ادب پارسی » شعر | ۰۲ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۰:۴۵ | ۰ دیدگاهچند رباعی از هـ.الف.پندار
پیوسته به چارسمت و سو، عطسه زننددر حال رکوع - روبرو - عطسه زنند
ارباب به محض اینکه سرما بخورد
یکپارچه نوکران او ، عطسه زنند
¤¤¤
آیینه ی دق ، برای این دهکده اندنقاشی نخ نمای این دهکده اند
هنگام درو که می رسد ، بیکارند
گویی همه کدخدای این دهکده اند
¤¤¤
وقتی که سراغ عشق را می گیردخون دل خویش را به پا می گیرد
لذت نتواند از سواری ببرد
بر پشت پلنگ - آنکه جا می گیرد
¤¤¤
هر لحظه که رنگ پول را می بینیمخود را ز مسیر حق ، جدا می بینیم
فردا چه شود ، فقط خدا داند و بس
این روز خوش است- اینکه ما می بینیم
¤¤¤
هرچند که عشق، رهزن انسان استهر چند مسیر عشق، بی پایان است
این نکته ولی بدان که دنیا بی آن
چون سال بدون فصل تابستان است
¤¤¤
هر ناله ، به گوش صاحب دل نرسدهر دست، به دست امن ساحل، نرسد
کافی ست در این میانه یک ضربه عصا
تا قافله ی شیشه به منزل نرسد
¤¤¤
یک دسته، در آتش حسد غرق شوندیک عده ، در آب نابلد غرق شوند
هشدار ! که بهترین شناگر ها نیز
چون پیک اجل سربرسد، غرق شوند
"ه.الف.پندار"
-
دعای 8 صحیفه سجادیه
ترجمه ی صحیفه ی سجادیه با صدای فرزاد زیبایی -
غزلی از سعدی
غزلی از سعدی با شعر خوانی فرزاد زیبایی
-
رونمایی از کتاب «پناهگاه بی پناه»
۲۷ بهمن ۱۳۹۵ ساعت ۲۰:۲۵ -
یار روح الله به روح الله پیوست
۲۰ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۰۲ -
ه.الف.پندار
۲۲ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۱۸ -
اُستاد همت علی اکرادی (ه.ألف.پندار) ...
۲۲ آبان ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۱۱ -
عملیات مرصاد
۱۶ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۰:۱۹
سلام
در حال بروزرسانی سایت هستیم لطفاً صبوری بفرمایید.
با تشکر
نظرات
ارسال نظر