ترکیب بند - استاد محمدجواد محبت

نوشته شده توسط:مدیریت سایت | ۰ دیدگاه

شعر محمد جواد محبت دربارۀ امام خمینی (ره)

این کیست به‏جان خروش افکنده؟
هشیاران را ز هوش افکنده؟
در حُرمتِ سنّتِ رسول‏الله
بُرد یمنی به دوش افکنده
با حضرت حق معاملت کرده
حق پرده بر آبروش افکنده
موج نَفَسَش ز نبض بیداری
انسانها را به جوش افکنده؟

این پیر که آشنای قرآن بود
هم مؤمن بود، هم مسلمان بود


او پاکدلی سپیده منظر بود
او نخل بلند سایه‏گستر بود
عشقش همه عشق دینِ و دینش حق
حقّش همه وقت یار و یاور بود
مسلم به خدا و معتقد بر او
تا بود بر این مرام و باور بود
در خطّ رضا نگفت با تقدیر
اینگونه اگر نبود بهتر بود
تکریم به هر چه دوست پیش آورد
تسلیم به رأی حیّ داور بود
یک تن که هزار خصم از او منکوب
یک جان که جهان بدو برابر بود
آزاده و سرفراز و مردم دوست
مخلص به نواده پیمبر بود

هر گاه که غم بدو اثر می‏کرد
با نام حسین(ع) دیده تر می‏کرد


این کیست که حق بدو چو ایمان داد
عزّت به مقام پاک انسان داد
این کیست که رحمت خداوندی
احسانش را جزا به احسان داد
این کیست که آشنای عرفان را
با رفتن خویش درس عرفان داد
یعنی که به یادِ حضرت محبوب
مشغول به ذِکر بود تا جان داد
این کیست که با بلندی اسلام
حرمت به جماعت مسلمان داد
این‏کیست که تا دمی که فرمان یافت
همواره به کار خیر فرمان داد

این شام دعا و صبح لبخند است
این بنده مؤمن خداوند است


آنان که به عشق اقتدا کردند
دل را به محبت آشنا کردند
زحمت دیدند و رحمت آوردند
خدمت کردند و بی‏ریا کردند
هم پای به راه سعی بنهادند
هم دست به مخزن دعا کردند
چشم طمع از کسان فرو بستند
یعنی طلب از خود خدا کردند
با چنگ زدن به رشته توحید
هر رشته و راه را رها کردند
گفتند و به فعل هم در آوردند
آنرا که بصدق ادّعا کردند
در حق‏جویی ز هم سبق بردند
آمرزش را به خود روا کردند
با کجروشان جدالشان باقی
با اهل صفای دل صفا کردند
بودند به عزّت و شرف امّا
خودخواهی را ز خود جدا کردند

زین قدم وجود پاک جان، او بود
سرحلقه نیم محضران او بود

    هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...