>
>
> _ سلام؛_
>
> _ أگه به پروین اعتصامی علاقه دارید برای خوندن یه شعر از ایشان به ادامه مطلب بری...
>> _چند رباعی از هـ.الف.پندار_
>>
>> _پیوسته به چارسمت و سو، عطسه زنند_
>>
>> _در حال رکوع - روبرو - عطسه زنند_
>>
>> _ارباب به محض اینکه سرما بخورد_
>>
>> _یکپارچه نوکران او ، عطسه زنند_
>>
>> _ ¤¤¤_
>>
>> _آیینه ی دق ، برای این دهکده اند_
>...
> _سلام ؛_
>
> _اگه به محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)علاقه دارید سری به ادامه مطلب بزنید و پس از یاد خاطرات و لذت بردن از خواندن شعر همای رحمت مجموعه ی حیدر بابا را دانلود...
_توضیح:این شعر برای امام خمینی(ره)سروده شده است:_ >>> _پاکی تو سپیده را زیر سؤال می برد _
>>>
>>> _خامه تو جریده را زیر سؤال می برد _
>>>
>>> _رایحه حضور تو ، عطر نسیم کوی تو _
>>>
>>> _دشت ز گل تنیده را زیر سؤال می برد _
>>>
>>> _واژه...


_شاعر: استاد محمد جواد محبت _ _عنوان شعر: عاشورایی ها _ _ _ >> _عاشورایی ها __
>>
>> ایثار تو آفتاب بینش آمد _
>>
>> _راه تو سزاوار گزینش آمد _
>>
>> _هنگامه ی بی بدیل عاشورایت _
>>
>> _شد اشک و ز چشم آفرینش آمد_
>>
>> _ **************
>> آب و عطش ...
_با هر چه پیمان تو می مانم_ _
شب بود . از هر سو جنونی سد راهم شد_ _تنها امید با تو بودن جان پناهم شد_ _شب بود و با من بود خورشیدی ،ولی ناگاه_ _در پیش پایم بر زمین افتاد و چاهم شد_ _با یک نگاه ساده-حتی–می توان فهمید_ _کان لحظه های بی تو اسباب تباهم شد_ _امروز می بینم تو را ...
> _زخم انسان_
>
> _پلاک
> در سنگرت،
> در خط خاکریز،
> -جایی که عشق ،واژه ی پایا-
> - جایی که نور ،معنی بارش –
> هر نقطه ،سجده گاه تمام ستاره هاست .
>
> اینجا –اگرچه در شب مهتابی ،
> حال و هوای تازه ی گردیدن ،
> کم از حضور نیست .
> دل
> [مضطرب
> گرفته تر از لحظه های پیش،
> هر سو خطر
> [ولی ...
_شاعر: همتعلی اکرادی _ _عنوان شعر: زخم انسان _ _ _ _ _ _ _ _زخم انسان_ _پلاک
در سنگرت،
در خط خاکریز،
-جایی که عشق ،واژه ی پایا-
- جایی که نور ،معنی بارش –
هر نقطه ،سجده گاه تمام ستاره هاست . اینجا –اگرچه در شب مهتابی ،
حال و هوای تازه ی گردیدن ،
کم از حضور نیست .
دل [مضطرب
گرفته تر از ...
> _زخم انسان_
>
> _پلاک
> در سنگرت،
> در خط خاکریز،
> -جایی که عشق ،واژه ی پایا-
> - جایی که نور ،معنی بارش –
> هر نقطه ،سجده گاه تمام ستاره هاست .
>
> اینجا –اگرچه در شب مهتابی ،
> حال و هوای تازه ی گردیدن ،
> کم از حضور نیست .
> دل
> [مضطرب
> گرفته تر از لحظه های پیش،
> هر سو خطر
> [ولی ...
_شاعر: همتعلی اکرادی _ _عنوان شعر: زخم انسان _ _ _ _ _ _ _ _زخم انسان_ _پلاک
در سنگرت،
در خط خاکریز،
-جایی که عشق ،واژه ی پایا-
- جایی که نور ،معنی بارش –
هر نقطه ،سجده گاه تمام ستاره هاست . اینجا –اگرچه در شب مهتابی ،
حال و هوای تازه ی گردیدن ،
کم از حضور نیست .
دل [مضطرب
گرفته تر از ...

